گذشته
آدم باید ذهنش رو خالی کنه ، نمی دونم چطوری بگم ، ولی این وسط یه سری چیزایی هستن که نمی زارن درست حسابی فکر کنم ، نمی زارن درست حسابی تصمیم بگیرم ذهن آدم همینه دیگه ، این وسط مال منم پر شده از چیزای الکی ، مثلا امروز صبح یه سر رفتم حموم ، توی حموم همش داشتم بحث میکردم در مورد یه چیزی ، چیزی که چند روز پیش برام پیش اومده بود ، انگار کل این مدت ذهنم من پر شده بوده از این چیزا ، به نظرت باید چیکار کنم ؟
دیروز یه چیزی به ذهنم رسید ، اینکه دوباره خودمو بدم دست منطقم و بذارم اون برام تصمیم بگیره ، اون دستور بده ، یاد حرف یکی از دوستام افتادم ، گفت برای تغییر خیلی باید سختی بکشی ، ولی یه چیزی هست که برام جالبه ، خودم خیلی خوب با چیزایی که دوست دارم بشم ، تغییر میکنم ، سریع کاری رو انجام می دم که درسته ، چیزی رو بدونم درسته بدون چون و چرا تبدیل به یه عادت می شه برام ، همینش برام احساس خوبی می یاره
این بین خودمون بمونه ، دلم عجیب پر شده ، دلم می خواد یه ریز بزنم زیر گریه ، ولی نمی دونم چرا نمیشه ، یه چیزی اون تو هست که ناراحتم می کنه ، ولی نمی دونم چی هست ، یه چیزی هست که نمی زاره راحت فکر کنم ، چی و کی هست رو نمی دونم ، بعضی وقتا یه دفعه تا به خودم می یام انگار دنیا خالی شده و من دارم به هیچی فکر میکنم ، به چیزی که خودم هم نمی دونم چی هست ، این وسط من خورد می شم و اون فکر به زندگی خودش ادامه می ده ، چه کار باید کرد ، ولی یه حرفی هست که نمی زاره ببازم ،
یه گذشته ی تلخ ، بهم اجازه نمی ده بیخیال بشم ، بهم می گه برو جلو ، به گذشته که نگاه می کنم پر از حسرت و نا امیدی ، پر از فرصت های باد رفته ، پر از چیزایی که می تونستم داشته باشم ولی با همین تنبل بازی هام به باد رفتن ، به هیچ تبدیل شدن به یه حسرت بزرگ ،
به قول لهراسبی ، خدایا من کجای جاده ایستادم ، کجای جاده دلتنگه …..
نمی دونم ، ولی به نظرم گم شدم ، توی دنیا ، توی چیزایی که هست ، یادم رفته چی می خوام باشم ، یادم رفته قراره چی بشم ، بادم رفته روزایی که توی آینده سفر میکردم ، یاد آرزوهایی که داشتم ولی الان دیگه ازشون خبری نیست ، به درونم که نگاه می کنم ، هستشون ولی حواسم نیست که قراره موقعی که پیر شدم شخصی باشم که دنیا بهش افتخار میکنه ، کسی باشم که حسرت نمی خوردم ، کسی هستم که نمی گم که ای کاش دوباره جون می شدم ، من الان ۲۲ سالمه ، ۲۲ سال رفته ، زیاده ولی راه هنوز درازه ، دوست دارم روی چیزی کار کنم که از کوچیکی همیشه بهش فکر میکردم ……………..