انسان و کامپیوتر
به نظرم آدم ها هم باید رفتار هاشون رو مثل کامپیوتر کنند ، دقیق و همه چیز سر جاش ، خودم چیزای زیادی یا ازش یاد گرفتم. برای مثال ، سیستم عامل لینوکس ، بیشتر از اینکه بهم اطلاعات کامپیوتری بده ، بهم کمک کرد تا خودم رو اصلاح کنم.
سیستم لینوکس یه هسته ی مرکزی داره به نام کرنل که هسته ی اصلی سیستم است ، وظیفه ی کرنل اینه که با سخت افزار های سیستم شما ارتباط برقرار میکنه و در اصل بخش اصلی سیستم عامل محسوب میشه . ، البته باید بگم که کرنل به هیچ وجه یه بخش کاربردی نیست ،فقط اجزای اصلی سیستم شما رو شناسایی میکنه . حالا ، هر کسی با توجه به نیازش می یاد ماژول ها و پلاگین هایی رو می نویسه به به کرنل اضاف میکنه و به قولی خصوصی سازی میکنه ، یکی از وضایف اصلی بنیاد لینوکس هم آپدیت کردن و بهینه کردن کرنل هست !
حالا چرا این رو گفتم ، کرنل رو بزارید شخصیت اصلی یا خود آگاه شما ، سخت افزار ها رو بزارید توانایی های ذاتی هر کسی یا خود ناآگاه ، و رفتار ها و توانایی هاتون رو هم بزارید ماژول ها و اکستنشن هایی که برای سیستم نوشته میشه .
بحث من سر اینه ، اگه ما همیشه در حال کار روی شخصیت اصلی خودمون باشیم و همیشه به روزش کنیم ، مشکلاتش رو پیدا کنیم و همیشه سعی کنیم بهترین قابلیت ها رو براش آماده کنیم ، افکارمون رو بهینه کنیم ، فکر های مخرب رو حذف کنیم ، عقده هایی که جامعه و محیط به ما تحمیل میکنند رو پیدا کنیم و اصلاحشون کنیم ، همیشه یه هسته ی اصلی خواهیم داشت که به روز و سریع و چابک هست و همیشه می تونیم بهش اعتماد کنیم و ترسی از آلودگی و کد های مخرب نمی تونیم داشته باشیم . خب این مرحله ی اصلی ..
حالا همونطور که یه سیستم عامل برای ارتباط به کاربرانش نیاز به ماژول ها و پلاگین ها و نرم افزار های مختلفی داره تا بتونه یه کار خاص رو انجام بده ... ما هم برای ارتباط با محیط مادی و بیرون یه به قولی اجتماع باید بر اساس نیاز هامون رفتار هامون رو بسازیم ، رفتار هایی که با شخصیت و هسته ی اصلی ما سازگار باشند ، نه رفتار هایی که از محیط بیرون به ما تحمیل میشوند و با هسته ی اصلی ما سازگاری ندارند !
اگه همیشه متکلی به هسته ی اصلی خودمون باشیم و همیشه سعی کنیم که تمرکز اصلی رو روی اون داشته باشیم ، چشم ما به رفتارهامون ابزاری خواهد بود نه هدف ، همیشه افکار و عقایمون رو بازبینی و اصلاح میکنیم و بر اساس نیاز با بیرون ارتباط برقرار میکنیم ، بر اساس باور هامون رفتار هامون رو میسازیم.. البته همونطور که توی نوشته ی قبلی " عزت نفس " در مورد کنترل رفتار ها نوشته بودم ، موقعی که رفتار هامون رو ساختیم ، به کمک عزت نفس می تونیم باهاشون ارتباط برقرار کنیم
این چیزی هست که من از کامپبوتر یاد گرفتم و در مورد خودشناسی من بهش میگم یه شخصیت ایده عال و قوی که هیچ وقت تسلیم نمیشه و محکم هست .