همه چیز به کنار
چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۵ ب.ظ
یاد تو که میافتم ، باید تمام حرفهایم را قاب بگیرم بگزارم کنار
فکر به چه دردم می خورد ؟ وقتی چشمهایت را خواهم داشت ؟
وقتی که می خندی ، انگار نفس کشیدن هم اضافی میشود برایم .
اصلا ،همه ی اینها رو دور می ریزم
تمام اتاق را هم،
یک صندلی خالی ، دیوار عریان ، یه قاب عکس از چشم هایت ....و هیچ
همین تا ابد برایم کافی خواهد بود
۹۲/۰۱/۰۷